*با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما. بهعنوان سؤال اول چرا از تولید فیلم آخرتون تا فیلم به وقت تولد ۳ سال زمان برد؟
منم سلام میکنم خدمت شما. راستش اتفاقات طوری رقم خورد که مجبور شدم بیشتر به نویسندگی روی بیارم. بههرحال پیدا کردن سرمایهگذار برای تولید فیلم کوتاه یه پروسهی عجیب وغریبی بوده و هنوزم البته هست. همین امر باعث شد بعدازاینکه با هزینهی شخصی خودم و البته خیلی لو باجت، به فاصلهی ۴ سال ۳ فیلم کوتاه ساختم، کمی دلسرد شدم. هم به این دلیل که به اون ایدئال نرسیدم تو خروجی کار و هم اینکه ساخت فیلم نیاز به بودجه داره. به همین دلیل از سال ۹۶ دیگه سراغ فیلمسازی نرفتم و اغلب وقتم رو صرف یادگیری و نوشتن کردم.
*چی مینوشتید؟ منظورم اینه که فیلمنامه یا نمایشنامه؟
خوب متنهای زیادی نوشتم. از نوشتن طرح سینمایی و تلهفیلم گرفته تا فیلمنامه کوتاه و نمایشنامه. حتی گاهی استندآپ کمدی نوشتم گاهی استندآپ تراژدی، نمایش رادیویی، پلاتو برای برنامههای تاک شوی اینترنتی، تیزر تبلیغاتی و البته به مدت کوتاهی برای یک پیج اینستاگرامی نقد فیلمهای روز رو مینوشتم.
*خودتون دوست دارید کدوم رشته رو دنبال کنید؟
واقعیت اینه که چیزی که بیشتر از همه من رو سر ذوق میاره و لذت میبرم از انجام دادنش، کارگردانی هستش و نویسندگی برای فیلم بلند. ولی خوب گاهی اوقات لازمه کارهایی رو انجام بدیم که علاقهای بهشون نداریم.
*ولی شما تو کار جدیدتون تهیهکننده هم بودید. این تجربه باعث علاقتون به کار تهیهکنندگی نشد؟
نخیر (میخندد). پروسهی تولید قطعاً به دانش و تجربهی کافی نیاز داره. از طرف دیگه اغلب خروجی کار موردتوجه قرار میگیره ولی خوب پروسهی پیچیدهای طی میشه تا به خروجی برسیم و چیزی که برای تهیهکننده خیلی اهمیت داره، دیده شدن اون فیلم و درآمدزایی از اون اثر هستش. خوب این چالش همیشگی باوجود شرایط کنونی و اوضاع بههمریخته اقتصادی و کرونا چند برابر جدیتر میشه و همیشه این سؤال مطرحِ که آیا بسترهای مناسب برای پخش و درآمدزایی وجود داره؟ آیا برای سینما هنوز نفسی مونده؟
خوب جواب این سؤال رو طیف گستردهای از خوشبینی رؤیایی تا بدبینی محض تشکیل میده.
بااینکه هیچچیزی رو نمیشه پیشبینی کرد ولی من فکر نمیکنم تا جایی که امکانش فراهم باشه سراغ تهیهکنندگی برم
*سؤال خودتون رو از خودتون میپرسم. سینما نفسی برای حیات داره؟
خوب اینرو باید کارشناسان امر بگن و من فقط میتونم حس و نظر شخصی خودم رو بگم. درست یا غلط بودنش جای بحث و گفتوگو داره. ازنظر من هنوز امید به احیای سینما وجود داره. چون همهی این بهانههایی که براتون شرح دادم و دلایل بیشتری که نگفتم، باعث نشده که فیلمساز، فیلم نسازه. تهیهکننده کارش رو انجام نده. عوامل کار نکنند و الیآخر
هرچند که هممون میدونیم بازار کار بسیار ضعیف شده اما هنوز وجود داره. زمانی میتونیم بگیم حیات نیست که آدمها از علاقه هاشون دور شده باشن و مجالی برای رسیدن وجود نداشته باشه. قبول دارم کار بسیار سخت و خطرناکِ اما هستند کسایی که با ایدهی خلاقانه شون از تهدیدها، فرصت میسازن و بسیار امیدوارم تعداد این افراد عاشق، بیشتر و بیشتر بشه.
*من هم مثل شما امیدوارم. موضوع فیلم بهوقت تولد رو میشه بگید؟ و اینکه ایده از کجا شکل گرفت و آیا کرونا روی کار شما هم تأثیرگذار بود؟
خواهش میکنم. از شهریور ۹۸ و از طریق فضای مجازی این ایده با من همراه شد و بعدازاینکه فیلمنامه بارها ویرایش شد و تغییر کرد، آبان ۹۹ به نسخهی نهایی رسیدم. دربارهی موضوع فیلم باید خیلی کلی بهتون بگم که تاکیدمون به ارزش ثانیهها و دقایقی هستش که داره سپری میشه. ما سعی کردیم بگیم اینکه به زمان بگی خوب هنوز وقت دارم حالا فلان کار و بعداً انجام میدم، امکان داره عواقب بدی داشته باشه.
*دربارهی پروسه تولید تو این وضعیت کرونایی بهمون بگید.
آبان ۹۹ مجوز ساخت رو از اداره فرهنگ و ارشاد رامسر گرفتیم و وارد مرحلهی پیشتولید شدیم که حدوداً یک ماه طول کشید. طبق برنامهریزی اولیهای که داشتیم کار باید تو ۳ روز ضبط میشد اما چند باری به خاطر کرونا و محدودیتهایی که از طرف دولت و استانداریها اعمال میشد، عقب افتاد.
کرونا باعث شد که ما حتی برای اجارهی تجهیزات فیلمبرداری هم به مشکل خوردیم، یه عده وسایلشون رو به شهرستان نمیدادن یه عده وسایلشون کامل نبود و یه عده هم هنوز جواب تلفن ما رو نمیدن (میخندد) و مجبور شدیم از تهران سینه موبیل اجاره کنیم.
بازیگر مردمون گرفتار سیل جنوب کشور شد و بازیگر جایگزینشون دو روز مونده به ضبط کرونا گرفت و ما از یکی از دوستان نابازیگرمون استفاده کردیم بهواسطهی اینکه شخصیتش نزدیک به شخصیت سعید بود.
وارد رامسر شدیم روز دوم فیلمبرداری رامسر به وضعیت قرمز رسید و همهجا تعطیل شد و دستمون بستهتر از قبل. همهی این اتفاقات و مشکلاتی که هنوز بازگو نکردم، دستبهدست هم دادن تا ما کاری که باید تو سه روز جمع میکردیم، ۵ روز طول کشید.
فکر میکنم کرونا تأثیرش رو گذاشته باشه دیگه (میخندد)
*با توجه به همهی این مشکلاتی که گفتید، اون ایده آلی که میخواستید عملی شد و به چیزی که مد نظرتون بود رسیدید؟
راستش هیچوقت عملی نمیشه. چون وقتیکه دوربین روشن میشه، اتفاقات زیادی میوفته. گاهی تو لوکایشن دکوپاژ عوض میشه، متن فیلمنامه تغییر میکنه تو تمرین بازیگرا دیالوگها عوض میشن، ناچاری از خیر بعضی از سکانسها بگذری و اتفاقات اینچنین که اجتنابپذیر نیست اما مثل نمک و فلفل کار فیلمسازی هستش که باید بهاندازه باشه و کنترل بشه. البته شاید مثال درستی نزدم اما الآن مثال بهتری به ذهنم نمیرسه (میخندد). ولی در کل راضی بودم چون گروه خوبی بودیم و همدل و همراه بودیم که کار پیش بره هرچند کار سختی بود و خستگی تو تنمون هست اما امیدوارم با خبرهای خوشی که دربارهی بهوقت تولد به گوشمون میرسه، این خستگیه از تنمون بیرون بیاد.
*حتماً همینطور خواهد بود. اگه حرفی مونده برای گفتن سراپا گوشیم.
خواهش میکنم. بزرگوارید.
حرفها که تکراریِ و گفتنشون کلیشهای. اما خوب کلیشهها همیشه بد نیستند. سینمای کوتاه نیاز به همراهی و نگاه مسئولانهی ضابطین امر داره. حیف که آدمهای بااستعداد و خلاق گوشهنشین باشند و برخی با رابطه وارد بازار کار بشن و سینما رو به نفسنفس بندازن.
وقتی دنیا به سینما بهعنوان صنعتی پولساز نگاه میکنه، برداشتی که از این دو کلمه میشه باید درست باشه. هر روشی برای پول درآوردن نه اسمش صنعته نه سینما.
کاش شرایط برای همه یکسان بود تا شایستگی ملاک باشه.
بههرحال من معتقدم که جوانهها رشد میکنند و از خاک بیرون میان چه خوب که همینجا، بهدوراز تبعیض و رابطه مندی، فضا براشون مهیا باشه
*از مصاحبت با شما لذت بردم. تشکر میکنم ازتون که با ما صحبت کردید. منتظریم کلام آخرتون رو بشنویم.
من هم همینطور. خوشحال شدم کنار شما بودم. امیدوارم هرچه زودتر شرایط مناسب و مناسبتر بشه و عشق و امید، هرروز بیشتر از دیروز تو زندگی مردم عزیزمون جریان داشته باشه.